|
... love ...
عاشق عاشق تر نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق ********************** نبودش *********************** امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه فقط خوابه ، تو كه رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت نمردم، همون كه فكر نمی كردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای كفتر و گنجشك كلاغای سیاه پوشن ، چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی ، دیگه ساعت رو طاقچه شده كارش فراموشی ، شده كارش فراموشی ، دیگه بارون نمی باره اگر چه ابر سیاه ، تو كه نیستی توی این خونه ، دیگه آشفته بازاریست ، تموم گل ها خشكیدن مثل خار بیابون ها ، دیگه از رنگ و رو رفته ، كوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت گفتیم و سفر كردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذركردیم گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری گفتم كه تو می دونی،سرخاك تو می میرم ، ولی تا لحظه مردن نمی گیرم دل از تو نظرات شما عزیزان: نوشته اي از يك عاشق به نام :جواد| شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 14:44 | + | موضوع: <-PostCategory->
|